کد مطلب:316829 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:147

شراکت با حضرت اباالفضل العباس
در كتاب «توسلات یا راه امیدواران» صفحه ی 136، از قول آقای شیخ رضا فاضل كه یكی از موثقین اهل منبر و ساكن تهران است آمده است كه:

روزی از یكی از خیابانهایی كه ارامنه در آن مسكن دارند می گذشتم. در این حال زنی لچك به سر كه بر در خانه ی خود ایستاده بود به من سلام داد و به دنبال آن گفت: آقا شما روضه می خوانید؟ بعد از آنكه جواب مثبت دادم، گفت: بفرمائید. من به آن خانه رفتم، او مرا به اطاقی راهنمایی كرد و صندلی گذاشت و اظهار داشت كه متوسل به حضرت اباالفضل علیه السلام شوید.

بنابراین روضه ی مذكور خوانده شد. هنگام خداحافظی برای چهار روز متوالی دعوتم كرد و در تمام روزها نیز متوسل به حضرت اباالفضل علیه السلام بود. روز پنجم پاكتی به عنوان حق القدم به من داد.

وقتی به خانه آمدم و محتوای پاكت را شمردم، جمعاً چهار صد و هشتاد و شش ریال بود! از اینكه او چهار صد و پنجاه یا پانصد ریال نداد، تعجب كردم، فكر كردم این پول خرد چرا؟!

پس از گذشت زمانی، باز عبورم از آن خیابان افتاد و آن زن را دیدم. می خواستم از چگونگی آن پول بپرسم، اما در عین حال شرم مانع من بود، ولی از روحیه ام متوجه شد كه او با حرفی دارم. نزدیك آمد، بعد از سلام گفت: آقا پول شما كم بود؟ گفتم: نه، ولی از شما می پرسم چرا



[ صفحه 214]



چهار صد و هشتاد و شش ریال دادید و چهار صد و پنجاه یا پانصد ریال ندادید؟

گفت: ما ارمنی هستیم. شوهرم كاسب است، برای اینكه شكستی در كارمان وارد نیاید به حضرت اباالفضل علیه السلام متوسل شدیم و در منفعت كسب و كار با او شراكت داریم و هر سالی یك مرتبه حساب می كنیم، و آنچه سهمیه ی حضرت اباالفضل علیه السلام می شود با آن برای او پنج روز روضه خوانی می كنیم. حساب امسال حضرت ابوالفضل علیه السلام همان بود كه تقدیم شد!



كرامت قطره آبی از یم اوست

بزرگی خاكسار مقدم اوست



شجاعت آفتاب عرصه ی رزم

شهامت سایه ای از پرچم اوست



پدر بوسیده دستش در ولادت

برادر تا شهادت همدم اوست



كسی را كه علی بازو ببوسد

جهان گر وصف او گوید كم اوست



سزد كوثر گریبان را زند چاك

بر آن سقا كه چشم او، یم اوست



به خونی كز دو چشمش ریخت سوگند

دل ما خانه ی درد و غم اوست



امام عالم عشق است عباس

كه برتر از دو عالم، عالم اوست



شعر از غلامرضا سازگار «میثم»



[ صفحه 215]